کد مطلب:314142 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207
تاجر توتون و تنباکو
یك تاجر كافر در هند (قصر سرسی سادات) شهر مرادآباد به تجارت تنباكو و توتون اشتغال داشت. وی مقدار زیادی تنباكو را انبار كرده بود و پلیس هند خبردار شد كه در منزل او تنباكوی بسیاری موجود می باشد و در مقام مصادره ی آنها برآمد. تاجر هم متوجه شد كه پلیس قضیه را فهمیده و خانه اش را محاصره كرده است تا تنباكوها را مصادره كند و فورا به حسینیه رفت. این قضیه در هشتم ماه محرم واقع شد. تاجر در حسینیه نذر كرد و گفت: یا ابوالفضل العباس علیه السلام، نذر كرده ام هدیه ای تقدیم شما كنم، مرا از دست اینها نجات دهید.
افراد پلیس وارد منزل شدند ولی هر چه تفحص كردند هیچ چیز نیافتند و در نتیجه بیرون رفتند. ساعتی بعد تاجر وارد منزل شد و همسرش گزارش جریان را به وی داد. اما خود تاجر كه نگریست دید تمام تنباكوها به حالت سابق محفوظ است، خیلی خوشحال شد و بعدا به حضور سادات محل شتافت و قضیه را برای آنان بیان داشت و به نذری كه كرده بود وفا كرد.
[ صفحه 566]
افراد پلیس وارد منزل شدند ولی هر چه تفحص كردند هیچ چیز نیافتند و در نتیجه بیرون رفتند. ساعتی بعد تاجر وارد منزل شد و همسرش گزارش جریان را به وی داد. اما خود تاجر كه نگریست دید تمام تنباكوها به حالت سابق محفوظ است، خیلی خوشحال شد و بعدا به حضور سادات محل شتافت و قضیه را برای آنان بیان داشت و به نذری كه كرده بود وفا كرد.
[ صفحه 566]